آقا سيد بهدادآقا سيد بهداد، تا این لحظه: 9 سال و 7 ماه و 6 روز سن داره
زندگي مشترکمانزندگي مشترکمان، تا این لحظه: 11 سال و 2 ماه و 9 روز سن داره

ني ني کوچولوي ما

گرفتگي عضله کمر

سلام نفسم چند وقتيه که حال خوشي ندارم و زياد به وبلاگت سر نزدم از روز دشنبه پيش يهويي کمرم گرفت و دو سه روز نتونستم تکون بخورم يعني بايد يکي دستمو مي گرفت يا از عصا استفاده مي کردم و حتي در بيمارستان کارم به جايي رسيد که روي ويلچر نشستم.... هنوزم بلند شدن و نشستنم خيلي سخت و مشکله خدا اين دو ماه آخر رو به خير کنه... من و بابايي خيلي اذيت شديم البته من بيشتر شما رو هم که نميدونم اذيت شدي يا نه ولي فکر کنم حالت خيلي خوب بود چون اين چند روز لگدبارونم کردي البته فقط به اميد ديدن شما همه چيز رو تحمل ميکنيم سالم باش و سرحال عزيزکم ...
29 تير 1393

تولد دختر عمه

بهترينم سلام امروز اومدم عکس دختر عمه کوچيکه رو بذارم تو وبلاگت آناهيتا خانوم 16 ارديبهشت 93 دنيا اومد و الان تقريبا 50 روز داره! وزن موقع تولد سه کيلو و دويست شما و آنا خانوم تقريبا چهار ماه تفاوت سني داريد و ميتونيد همبازي و دوستاي خوبي براي هم باشيد....  ...
9 تير 1393

سونوگرافي ماه هفتم

سلام نفسم  ديروز با بابايي رفتيم سونو تا بابايي هم يه کم از شيطوني هاي جنابعالي رو ببينه! اينقد قلقلکم ميدي و تکون ميخوري که گاهي تو خودم شروع ميکنم به خنديدن يا جيغ کشيدن و اطرافيان تعجب ميکنن ولي نميدونن که پسر طلا تو شکم من کشتي گرفته يا شايدم فوتبال بازي ميکنه! نتيجه سونو رو در ادامه ميذارم... ...
4 تير 1393

هفته هاي باقيمانده

عزيزکم سلام امروز سوم تير ماه 1393 هست و من آخراي هفته 27 هستم... يعني اينکه آقا سيد عليرضاي گلم تقريباً‌ 10-12 هفته ديگه مياد بغلم  خدايا سالم و سلامت نگهش دار  ...
3 تير 1393

گشت و گذار

پسر نازم سلام جمعه اين هفته رفتيم جشنواره گل و گلاب بردسير خيلي خيلي خوش گذشت باغ هاي پر از گل محمدي و عطري که از لاله زار بلند ميشد آدم رو ديوونه مي کرد. اونجا هوا فوق العاده خنک بود و کلي حظ بردي و برديم مامان جون و عمو جون هم همراهمون بودن... روز بعد ايران با آرژانتين بازي داشت ايران خيلي خيلي خوب بازي کرد من و بابايي رفتيم خونه باباجون و چهار تا داييت هم بودن و به اتفاق هم اين بازي هيجاني رو ديديم اينقدر حرص خورديم و جيغ و داد کشيديم تا آخرشم مسي وقت اضافه با يه شوت سرکش دروازه رو باز کرد ولي بازم ايران و ايراني خوشحال از بازي قدرتمند ايران مقابل آرژانتين...
2 تير 1393

متن زيبا

مرد کوچک مادر فدای قد و بالایت خوب به حرفهای مادرت گوش کن حرفهایِ شاید تلخ و سنگینیست اما باید از همین بچگی ات برایت بگویم تا در آینده اماده باشی برای مرد شدن تو قرار است مرد خوبی شوی مرد خوب بودن کار سختیست اینکه قوی باشی اما مهربان صدایت پر جذبه باشد اما نه بلند اینکه باید گلیم خودت را از آب بکشی بیرون و مهم تر اینکه باید تکیه گاه باشی عزیز دل مادر تکیه گاه بودن سخت ترین قسمت مردانگیست اول از همه باید تکیه گاه خودت باشی و بعد عشقت عشق چیز عجیبی نیست حسی است مثل موقع هایی که صدایم میکنی :" مادر" من میگویم : جان مادر و به همین مقدسیست عاشقی را کم کم خودم یادت می دهم لابه لای حروف الفبا و اعد...
27 خرداد 1393

ماه هفتم

آقا رضاي گلم يا به قول باباييت آقا عليرضاي گلم سلام چند روزي هست رفتم ماه هفت کم کم به پايان دوران بارداري نزديک ميشم هر چند هنوز راه طولاني و سختي در پيش دارم اما با فکر کردن به اينکه قراره سه ماهه ديگه بغل بگيرمت و ببوسمت همه سختي ها و انتظارها شيرين ميشه. عزيزکم جام جهاني هم چند روزي هست شروع شده ديشب تيم ملي ايران با نيجريه بازي داشت که من و بابايي هر شب همه بازي ها رو از طريق اس ام اس پيش بيني ميکنيم من امتيازم از بابايي خيلي عقب تر بود تا اينکه ديشب با پيش بيني نتيجه بازي ايران و نيجريه و گرفتن امتياز دو برابر تونستم امتياز خودمو به بابايي برسونم. نتيجه بازي صفر - صفر شد... شانس آورديم نباختيم هر چند با کمي دقت ميت...
27 خرداد 1393

اولين لباس آقا سيد رضا

عزيزکم سلام به سلامتي مامان جون و باباجون از مکه اومدن و براي گل پسرم لباس آوردند اونم چه لباسي... عزيز دلم اونقد لياقت داشتي که اولين لباست هفت دور ، دور خونه خدا چرخيده و اومده. ان شاالله به دنيا که اومدي اولين بار همين لباس رو تنت مي کنم... ...
20 خرداد 1393

بدرقه سفر حج

نازنينم سلام امروز صبح مامان جون و باباجون رو بدرقه کرديم که اگه خدا بخواد مشرف بشن به سفر حج پسر گلم تو که سيدي و پاکي براشون دعا کن سالم و سلامت برگردن و سفر معنوي خوبي داشته باشند. مامان جون گفت اولين لباست رو از مکه برات ميگيرن و تبرک خانه خدا ميکنند و ميارن... به اميد خدا قربون پسملي بشم که قدمش پر خير و برکته ...
4 خرداد 1393