آقا سيد بهدادآقا سيد بهداد، تا این لحظه: 9 سال و 7 ماه و 8 روز سن داره
زندگي مشترکمانزندگي مشترکمان، تا این لحظه: 11 سال و 2 ماه و 11 روز سن داره

ني ني کوچولوي ما

اطلاعات سونوي سلامت

نفسم بلاخره 29 ارديبهشت شد و من اومدم ملاقاتت اما نمي دونم چرا پشتت رو به من و خانم دکتر کرده بودي ؟! فکر کنم از خانم دکتر خجالت مي کشيدي... قربون پسر باحيام بشم من        مهم اينه سالم و سرحال با وزن 530 گرم در 22 هفتگي بودي... اطلاعات سونو رو هم در ادمه ميذارم....   ...
30 ارديبهشت 1393

سونوي آنومالي

سلام پسملي من دو سه ساعت ديگه سونوگرافي دارم و دل تو دلم نيست ببينمت    فردا ميام کل ماجراي سونوي آنومالي و ان شاالله خبر سلامتيتو ميذارم تو وبلاگت قربانت ماماني   ...
29 ارديبهشت 1393

حال و احوال ماماني

نفس مامان سلام راستش حال و احوالم زياد خوش نيست فشارم روي هفت مونده همش بيحالم شبا از شدت درد خواب ندارم اما به اميد ديدن تو و تو بغل گرفتنت همه اينا رو تحمل مي کنم... ...
24 ارديبهشت 1393

29 ارديبهشت

عسلکم امروز بيستم ارديبهشته و من بي صبرانه منتظر 29 ارديبهشتم... لحظه شماري ميکنم تا اون روز مي دوني چرا؟ چون من و بابات اون روز مياييم به ديدنت گفتم که آمادگيشو داشته باشي اون روز من سونوي آنومالي دارم و از سلامت کلي گل پسرم خبر دار خواهم شد... ان شاالله خودتو خوب به ما نشون بده  نفسم    ...
20 ارديبهشت 1393

تکون خوردن ني ني

آقا رضاي گلم سلام امروز خوشحالم چون حست کردم امروز قشنگ وقتي که با پاهاي کوچولوت به من ضربه ميزدي من متوجه ميشدم خيلي ذوق زده شدم و زود به بابايي خبر دادم و بهش گفتم گل پسرت داره منو ميزنه!!!!!!!!!!! بابايي هم کلي ذوق کرد ...
15 ارديبهشت 1393

اولین مطلب بابایی واسه گل پسرش

بابایی خیلی دوست دارم کاش زودتر بیایی و دنیای تاریک و ابریم را روشن و زلالش کنی بابایی خیلی روزهای ناملایمی رو پشت سر گذاشتم.کاش سالم و سر و حال دنیا بیایی و دنیامو روشن کنی دوستت دارم...خیلی زیاد
10 ارديبهشت 1393

زود تکون بخور ديگه...

سيدرضاي گلم سلام ماماني باورت نميشه چقدر منتظرم تکون بخوري من حست کنم همه ازم ميپرسن نينيت حرکت ميکنه؟و منم ميگم نه ، هنوز زوده اما پسرم من ديگه کم کمک دارم ميرم هفته 19 پس تنبلي نکن و خودي نشون بده قربونت برم منتظرما پست بعدي خبر شيرين تکون خوردن سيد رضاي گلم خواهد بود... ان شاالله   ...
9 ارديبهشت 1393

بستري در بيمارستان

عزيزکم سلام چند روز سخت و پر مشقتي رو پشت سر گذاشتم اين چند روز همش ماماني دل درد بود و يه شب هم بيمارستان بستري شد اما آخرش دليل مشخصي براي اين دل درد پيدا نشد بعضي ميگن يه ويروسه و احتمالا دل درد ماماني هم به خاطر همون ويروس نامرد بوده اما من و گل پسرم باهاش جنگيديم و از بدنم بيرونش کرديم آفرين پسرم ...
4 ارديبهشت 1393