دلم واست تنگ شده
عزیزم دلم خیلی برات تنگ شد یهویی
الان سرکارم
دیروز رفتیم شهربازی سرچشمه ... توی راه مسجد مانی رو که دیدی یکسره گفتی مامان بریم نُماز بخونیم
مامان بریم الا بک
قربون پسر نمازخونم بشم
دیگه موقع اذان مغرب رسیدیم سرچشمه و به بابایی گفتم ببرتت مسجد
رفتی و حالشو بردی
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی